کیان

کیان جان تا این لحظه 11 سال و 3 ماه و 26 روز سن دارد

ماجراهای کیان جون در 1 ماه گذشته

سلام نفسم

می خوام از کارا و شیطونیای جدیدی که تو 1ماه پیش برات اتفاق افتاده بنویسم.

اوایل 9 ماهگیت بود که فهمیدم عسلم نه تنها ارتفاع رو تشخیص میدی بلکه شیوه بالا و پایین رفتنشم بلدی مخصوصا موقع پایین اومدن که بر عکس میشی و تا پاهای کوچولوت به زمین نرسن دستت رو از رو تختی یا تشک مبل ول نمی کنی.عاشق این بالا و پایین رفتناتم .

اینم یکی از عکسات در حین بالا رفتن از مبل

یاد گرفتی بدون کمک برای چند ثانیه بایستی خودت که خیلی از این کارت خوشت میاد واسه خودت دست می زنی.

وقتی دستت رو به چیزی می گیری تند تند قدم بر می داری و من دل شاد از اینکه هر روز مرد شدنت رو پیش چشمام نظاره می کنم.

بهت سینه زدن رو یاد دادیم اوایل سینه می زدی ولی الان دستت رو می ذاری رو سینه هرکی که شما رو بغل کرده  واسه اون سینه می زنی.

عاشق توپ بازی هستی مخصوصا وقتی بابا میاد خونه شما می ری تو بغل بابا ومن توپ واستون میندازم هوا شمام با کمک بابا تو هوا شوتش می کنی و از ته دل می خندی. وقتیم که 2تایی هستیم رو به روی هم میشینیم وتوپ بهم قل می دیم .من همیشه قبل از اینکه توپ رو برات بندازم یک دو سه میگم شما یاد گرفتی سه اخرش می گی جوجوی خوشگلم.

سرسری کردن رو کامل یاد گرفتی .الهی مامان فدای شما پسری مهربون بشه که وقتی بنیتا (نی نی عمه ملیحه)گریه می کنه شروع می کنی براش سرسری کردن که مثلا ساکت بشه.وقتی می بینی همچنان داره گریه می کنه با صدای نسبتا بلند چند بار ااا میگی و بنیتا رو ساکت میکنی.

دومین دندونتم 9 آبان جونه زد درست 1 ماه بعد از دندون اولیت.مبارک باشه پسر خوشگلم.

دیگه اینکه خیلی خیلی شیطون شدی درای کابینتا کشوها جا کفشی رو خیلی راحت باز می کنی و دوست داری هرچی توشون هست رو بریزی بیرون.این عکسم در حین اینکه یواشکی رفته بودی سراغ جا کفشی ازت گرفتم.که با دیدن این قیافه رو گرفتی .یعنی بهت چیزی نگم و بذارم هر کاری دوست داری بکنی.

البته در کنار شیطنتات کارای خوبم زیاد میکنی.خیلی حساس شدی که در هر چیزی که در داره رو بذاری بعدش به خاطر این کار خوبت خودت خودت رو تشویق می کنی. وقتی می خوام گرد گیری کنم دستمال رو ازم می گیری رو زمین و میز ....خلاصه همه جا رو مثلا تمیز می کنی.جارو نپتونم که می بینی سریع ازم می گیری و این وقتی که ماشین بازی می کنی رو زمین میکشی و  برام جارو می کنی.اون موقع است که منم شروع می کنم به ماچ ماچی کردنت آخه خیلی بامزه این کارا رو می کنی عزیزم.

خییییییییییییییلی دوست داریم عزیزم.


تاریخ : 20 آبان 1392 - 08:46 | توسط : مامان کیان | بازدید : 1297 | موضوع : وبلاگ | 25 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی