شنبه 14 اردیبهشت الهی مامان دورت بگرده عشق من واکسن 4 ماهگیت رو برات زدن که چقدر دردت اومد و تا شب فقط گریه کردی و نمی تونستی پات رو تکون بدی.
شنبه 28 اردیبهشت عزیز دلم یاد گرفته بودی با دستای کوچولوت پاهات رو می گرفتی بعدم با اشتهای فراوام شروع می کردی به خوردن شصت پات.عاشق این کارت بودم ولی بابا مهدی همش حرص می خورد و همش بهت می گفت نخور بابایی مریض می شی اما مگه شما گوش می کردی.
یکشنبه 29 اردیبهشت فدای اون دستای کوچولوت بشم که وقتی دستم رو میاوردم جلو بهت می گفتم به مامان دست بده دستم رو می گرفتی.
شنبه 4 خرداد وروجک من موقع شیر خوردن بد جوری گاز می گرفتی و بعدش با شیطنت می خندیدی. دوشنبه 6 خرداد وقتی دمر می شدی خودت دوباره به حالت قبلیت بر می گشتی (قربون قل خوردنات بشم پسر نازم)
یکشنبه 12 خرداد اولین روزی که حریره بادام خوردی.